
هیئت برگزاری
محمدرضا عرب خزائلی استیتمنت نمايشگاه انفرادی طراحی در گالری هفت آيينه ساری خرداد۹۱ نام اثر: پنبه خِلال
بیژن قاسمی نژاد مهدیه پازکی ۱۳۵۸ کارشناسی طراحی فرش دو نمایشگاه انفرادی و پنج نمایشگاه گروهی منتخب شورت لیست ۲۰۱۵ مجیک آو پرشیا احتمالا هیچ کلمه واحدی نمی تواند تمام شرایطی را توصیف کند که زندگی را غیر قابل زیستن می سازد با این حال عبارت ” بیثباتی” میتواند “حالتهای زیست ناپذیری” را متمایز سازد مثلا آنهایی که بدون محاکمه و روند قضایی زندانی شدهاند؛ آنهایی که درمناطق جنگی یا اشغال شده زندگی میکنند؛ و بدون هیچ فضای امن ما راه خروجی، در معرض خشونت و نابودی قرار دارند؛ کسانی که ناگزیر از مهاجرت اجباری بودهاند و در مناطق مرزی به سر میبرند و چشم انتظارند تا مرزها گشوده شوند، یا غذا برسد یا امکان زندگی شهروندی با کارت شناسایی به آنها اعطا گردد؛ آنهایی که شرایط زندگی شان داغ نیروی کار مصرفی و دور انداختنی خورده است و چشم انداز زندگی با ثبات مدام از آنها دور و دورتر می شود ، و آنهایی که در یک افق زمانی فرو پاشیده فقط امروز را به فردا می رسانند، و درد آینده ی ضایع شده را دردل و در استخوان هایشان احساس میکنند، تقلا میکنند که احساس داشته باشند اما از آنچه احساس خواهند کرد بیشتر میترسند.
هنرمند چگونه با وضعیتِ معاصر سازگار میشود؟ علی میرزایی (دیپلم نقاشی، اصفهان) هاوری دانش ( کارشناسی طراحی صنعتی، دانشگاه هنر تهران)
استیتمنت: شرح کلی پروژه: داستان:به دلیل تکثر مدیا هایی که اثر توسط آنها ارائه میشوند وجود یک روایت نوشته شده برای فهم روند داستان ضروری است به علاوه اینکه ساختار داستان قصه های پریان را تداعی میکند.(داستان در یک فایل word ضمیمه ایمیل شده است.) در این مرحله کاراکتر روی دریا مشغول پرواز کردن است،پس از چند ثانیه بدون اختیار بازی کننده،کاراکتر به داخل دریا سقوط میکند.
دستگاهی خواهیم ساخت که در آن اشک تبدیل به نمک می شود . در این فرایند زمان عامل اصلی در شکل گیری اثر است. نمک در طول تاریخ عامل به وجود آمدن بسیاری از تمدن ها بوده است. واقعیت ها در طول تاریخ ساخته و ویران می شوند همانگونه که در این پروسه واقعیت اشیا درخور تغییر بوده و از فرمی به فرم دیگر تبدیل می شود. نمک تنها چیزی است که باقی می ماند. مهدیه کواکب پناه نازنین اعوانی ۱۳۶۸/تهران/ایران کارشناسی ارشد نقاشی /دانشکده آزاد هنرو معماری/تهران/ایران ترلان تبار
شگفت انگيز ترين شي اي كه در كودكي تصوير زيبايش را دنبال ميكردم ، ماه بود . خورشيد را بخاطر نور فوق العاده اش احساس نميكردن و ستارگان را بخاطر شكوه ماه ، ناخواسته ناديده ميگرفتم ، در كودكي هنوز جزييات بي انتهاي كهكشانها را جستجو نكرده بودم ،همان ماه بود و درخشش بينظيرش . در ذهنم تمام اجرام محسوس فضا معني داشتند اما وجود ماه هميشه برايم رازگونه بوده ، تصور ميكردم هسته مركزي اش ، مرواريد اشك چشم خودم باشد ..! به شوق همين تصاوير و حالات وارد نجوم شدم و هدفم شد سفر به ماه ، اما هرچه گذشت دلم سفرهاي طولاني تر خواست … . شماره يك : مجموعه شيشه هاي دايره شكل به تعداد روزهاي ماه كه يکي يكي داخل ديوار فرو رفته اند ، ( به ترتيب از ضلع آنها ، كات ميشود ) طبق تصوير ( حدود قطر ها نيم متر ) پروژه ماه نمایشی است متشکل از مجموعه آثاری با ایده های گوناگون در مديوم هنرمعاصر نظير حجم ، چيدمان ، نقاشي ، پرفورمنس و… در غالب يك هويت موضوعي مشترك . مجموعه ارائه شده برای این نمایشگاه اسکچ هایی گوناگون از این پروژه هستند. *: تصاوير , a , b , c , d , e مربوط به پروژه ماه هست علیرضا شهریاری رویکردهای زبانی معاصر با صراحتی که از فقدان می آید واقعیتِ چند پاره را تعقیب میکنند . اینگونه است که واژه و یا تصویری واحد به شک کردن در وجودِ واقعیتی واحد دامن میزند.لغت تنها و تنها در واژه نامه میتواند بار مفهمومی واحدی داشته باشد و تصاویر نیز در مقامِ نشانه ها واشکال. فضایِ خالیِ بین کلمات یک جمله را شناخت و تجربه پر میکند. اینها دیگر همان لغات نیستند جز برای نگارنده ی جملات. مهسا احسنی متولد۱۳۶۹ لیسانس نقاشی از دانشگاه هنر تهران گروه اول
متولد ۱۳۶۸/۴/۲۶
مازندران ساری
تحصیلات: دانشجوی کارشناسی ارشد – دانشگاه هنر تهران – تصویرسازینمایشگاه های انفرادی:
نمايشگاه انفرادی عکس در گالری هفت آيينه ساری آبان ۹۰
نمایشگاه های گروهی:
نمایشگاه گروهی نقاشی- هویت- در گالری شیرین، تهران مرداد ۹۵
نمایشگاه گروهی نقاشی در گالری نگاه، تهران شهریور ۹۵
نمایشگاه گروهی طراحی- هفت دانگ- در گالری نگر، تهران خرداد ۹۵
نمایشگاه گروهی تصویرسازی در گالری برسام، تهران بهمن ۹۴
نمایشگاه گروهی نقاشی در گالری هنر، ساری اسفند ۹۳
نمایشگاه گروهی نقاشی در گالری زر، آمل ۹۳
گرداوری نمایشگاه:
گرداوری یک نمایشگاه گروهی طراحی به نام “هفت دانگ” در گالری نگر تهران، خرداد ۹۵اطلاعات اثر:
title: Panbe Khelal
مدیا: چیدمان
installation
سال خلق: ۱۳۹۵ / ۲۰۱۶گروه دوم
۱۳۵۷
کارشناسی طراحی فرش
سه نمایشگاه انفرادی، پنج نمایشگاه گروهیثبات و بی ثباتی
با توجه به این جمله از جودی باتلرکه:”هیچ کلمه ای نمیتواند شرایطی که زندگی را غیرقابل زیستن می نماید توصیف کند” آیا می توان واقعیت زیست ناپذیری را در جهان تصویر و تجسم به نمایش درآورد؟
برای ما که در ایران زندگی میکنیم، زیست ناپذیری مفهومی آشناست، خصوصا اینکه در منطقه خاورمیانه زندگی میکنیم. مفهومی که حداقل شاهد تجربه آن از طریق همجوارانمان و هم اقلیمانمان هستیم. جغرافیای خاورمیانه آمیخته با این مفهوم است و در نهایت می توان این سوال را پرسید که آیا اثری تجسمی می تواند زندگی غیرقابل زیستن را نمایش دهد آیا میتوان به مفهومی تصویری از ثبات و بی ثباتی دست پیدا کرد؟
صرف نظراز خاستگاه کلمه اروپا محور خاورمیانه؛ این منطقه، نخستین خاستگاه تمدن جهان است که بسیاری از باورها و آیین های جهان از آن برخاسته و نخستین قوانین جهان در اینجا نوشته شده است، هرچند در قرن بیستم و حال در قرن بیست و یکم مردمانش آوارگی و جنگ و نابودی و در نهایت بی ثباتی را تجربه میکنند. در عین حال فرهنگ این منطقه بستری کلامی یا شفاهی دارد و در متون تاریخی آن نیز همواره روایت ها بر مستندات ارجحیت دارند، در اینچنین اقلیمی ارایه اثری تجسمی از این مفهوم چگونه خواهد بود؟
از آنجا که ثبات و بی ثباتی خود، امری انتزاعی است، لذا در ارایه این مفهوم ، شکلی انتزاعی و فرمی آبستره انتخاب شده است.ابتدا کلمه ثبات خوانده شده واز اکولایزرصدای ضبط شده، منحنی ای بدست آمد که حول محور افقی خود چرخانده شده است و در تقابل آن نیز همین پروسه با کلمه بی ثباتی انجام گرفته است. از آنجا که به دنبال نشان دادن فضای بین این دو مفهوم بوده ایم، لذا فصل مشترک این دو حجم بدست آمد سپس در این فضای مشترک، فرم یکی از هندسه نقوش های سنتی (در اینجا گره هشت و چلیپا) بوسیله ورقه های استیل آبکاری شده، ساخته شد؛ به گونه ای که با حرکت کردن در برابر اثر یا تغییر جایگاه مخاطب ، این نقوش و همچنین منحنی های اکولایزرهای کلمات آشکار و پنهان می شوند.گروه سوم
۳دا
در وضعیتِ معاصر هنرمندِ ناسازگار چگونه دیده میشود؟
آنچه برای هنرمند گریزناپذیراست تولید و بازتولیدِ محتوی است. اما در وضعیتِ معاصر با توجه به عمومیت ابزارها و امکاناتِ تکنولوژیک، تولیدِ محتوی دیگر در انحصارِ اشخاصِ محدودی به نامِ هنرمندان نیست. به همین دلیل ایدهی “۳دا” تولیدِ مادهی اولیه در عوضِ تولیدِ محصول است. مواد اولیهای که طیِ یک فرآیندِ عملی و بدون درنظرگرفتنِ سفارشِ مشخص تهیه و توزیع میشود. مصرفکنندهگان این موادِ اولیه میتوانند از هر سلیقه و صنفی باشند، افرادی که بنا به خاصیتِ پرورشیِ زیستِ رسانهای کمحوصله و عجول، تنها، چندشخصیتی و در عینحال اشباعشده از اطلاعات و اخبار هستند.
“۳دا” کنشهای جستجوگر، غریزی و بازیگوشانهی خود، به شرایطِ جاریِ محیط را روزانه بازتاب میدهد و با هنرمندانِ دیگری هم که رویکردِ موازی دارند همکاری میکند. رفتاری هماهنگ از جانبِ هنرمندانی با تواناییهای متفاوت. ثبتِ واکنشهایی ذهنی-بدنی که در یک بستر داستانی شکل گرفتهاند؛ نقاشیهایی که ناسازگاریهای نقاشاش را میبینیم و داستانهاشان را میخوانیم و یا چیدمانی برای یک اجرایِ گروهی، که عکساش را میبینیم و صدایش را میشنویم. به این ترتیب بر خلافِ معمول، ایدهی ما محصولِ عمل است، یعنی یک رفتارِ طییعی داستان یا تصویری را به ذهن متبادر میکند که به تدریج توسطِ مجموعهای از هنرمندانِ مختلف پرداخته و پخته میشود؛ سپس از محصولِ به دست آمده، در ادامهی پروژه، مادهی اولیهی فعالیتهای بعدی تهیه میشود. چرخهای که در آن، بنا به شرایطِ مکان-زمان، بازیافتِ مداوم صورت میگیرد. تعریف، آغاز و مدیریتِ پروژهها را “۳دا” بر عهده میگیرد و اجرای آنها را به گروههای تخصصی میسپارد. داستانِ یک تصویر، کلماتِ یک عکس، ویدیوی یک صدا یا شعرِ یک موسیقی، ساخته و پرداخته میشود. فرمِ هر جزء از فرآیند، ایده و کار گروهی از هنرمندان است که مکانیزمِ تولید و بازیافتِ «ایده-محصول» یا «پروژه-روایت» را سامان میدهند. به نظر ما چنین رویکردی نه تنها یک واکنشِ طبیعی به فضایِ زیستِمان، بلکه یک ضرورتِ معاصر برای هنرمند است. به این ترتیب ایدهی “۳دا” مستندسازیِ فرایندِ تولیدِ محتواست که همان زیستِ روزانه و نه روزمره است. در این راستا “۳دا” در محیط (فضای مجازی و فیزیکی) و در جستجویِ پژواکِ جمعی منتشر میشود؛ سوژههایش را از پیش انتخاب نمیکند، بلکه اجازه میدهد نیرومندترین سوژهها او را به کنش یا واکنش بیاورند. آنجا که “۳دا” همصدایی بیابد، یعنی بتواند از حضورِ دیگری در جهتِ امتدادِ صدایِ خود کمک بگیرد، پژواکِ جمعیِ مورد نظرش محقق شده است.
اخبار روزانه، زندگیِ جمعی، احساساتِ انسانی و ناسازگاریهایِ شخصی با محیط و زمان، بسترهایی هستند که فعالیتهای “۳دا”بر روی آنها حرکت میکنند. ایجاد گروه تلگرامی ۳دا بازنمود بخشی از تجربه ی ما در این پروژه ی است. (برای دیدن محتوای کانال ۳دا به آدرس تلگرام آن نگاه کنید: @team3da)گروه چهارم
شكل گيري اين مجموعه بر مبناي به كارگيري ساختار و مفاهيم اسطوره اي و استفاده از آنها به گونه اي شخصي است،همانطور كه اساطير و افسانه ها در هر مكاني با تخيل مردمان آنجا تغيير يافته اند.يكي از اين مفاهيم اسطوره اي ارتباط طبيعت با جنسييت مونث است.كهن الگوي مادر كه نقش مهمي در اساطير دارد و بكر زايي كه از مهم ترين موتيف هاي كهن الگوي مادر است؛جنگل و دريا نيز هردو به دليل اينكه مظهر فراواني و باروري اند ،نمود كهن الگوي مادر اند.مادر باكره فرزندانش را ميزايد و جنگل آنها را مي پروراند.
نكته ي مهم ديگر وجود دوقلوها و اهمييت آنهاست ،لوي استروس معتقد است مفاهيم اسطوره اي بر مبناي عملكرد هاي دوتايي بنا شده اند ،يكي از نمود هاي اين عملكرد هاي دوتايي در افسانه ها خواهر هاي دو قلويي هستند كه يكي مظهر خير و ديگري مظهر شر است،من با توجه به اين عملکرد دوتايي شخصييت دوقلوها را ساختم ،با اين تفاوت كه خير يا شر بودن در سرزمين آنها معنايي ندارد.
همانطور که قهرمانهای اسطوره از دنیایی به دنیای دیگر سفر و جستجو میکنند تا چیزی یا کسی را بیابند ،در معرض خطر قرار میگیرند و پس از تجربیاتی غریب به مقصود میرسند دو دختر دوقلوی این داستان نیز در دنیاهای متفاوت سفر میکنند.این تفاوت دنیاها با تغییر مدیا اتفاق می افتد. مخاطب ابتدا آثار چاپی را میبیند تا با دنیای داستان آشنا شود سپس قسمت جنگل که به صورت سرامیکی و روی دیوار نصب شده را میبیند ،بعد داستان را میخواند و مجسمه های سرامیکی مربوط به قسمت زیر دریا را میبیند و در نهایت با مانیتورهای که بازی روی آنها اجرا میشود مواجه می شود.
سرامیک:قسمتی از داستان به شکل نقش برجسته سرامیکی و قسمتی دیگر به صورت مجسمه میباشد .
چاپ :نقشه سرزمین و مقطع گلها در راستای خلق دنیای خیالی به صورت چاپ اچینگ است که در حال حاضر اتود آن آماده میباشد.
گیم game)): این مدیا امروزه نقشی اساسی را در بیان دوباره اساطیر و فانتزی ها ایفا میکنند ،مخاطب با بازی کردن خود را کاملا به جای شخصییت گیم قرار میدهد همان گونه که شنونده داستانهای اساطیری با قهرمان همذات پنداری میکرد،پیامهای پی در پی ای که در هنگام بازی کردن به بازی کننده داده میشوند،حکم فرمانهای نفس لوامه و اماره و یا شیطان و فرشته را دارند.ساختار بازی بر اساس مبارزه،ماجراجویی و دنیا های متفاوت نیاز انسان معاصر به تجربه ی اساطیری را برطرف میکندودلیل توجه من به مدیای گیم،فراگیر بودن این مدیا به عنوان سرگرمی که تاثیرات اجتماعی و رفتاری آن غیر قابل انکار است و نیز فرصت قرار دادن مخاطب هنر های تجسمی به عنوان مخاطب گیم و توجه به وجه سرگرم کننده ی هنر و مرز میان تجربه ی لذت هنر و لذت گیم است.
شرح روند بازی:
در کنار قسمت اولیه داستان که همان جنگل محل تولد دو قلوها است، قسمتی از داستان روایت شده
مخاطب در قسمت دیگری با دو مانیتور ویک کیبورد مواجه میشود که از او میخواهد برای فهمیدن ادامه ی ماجرا کلیک کند.
مانیتور شماره ۱:پس از کلیک کلاغی به سمت دختر اولی که تنها ایستاده می آید.
پیام دوم به مخاطب می گوید کلاغ رابکش.اکر مخاطب بتواند کلاغ را بکشد ،
پیام بعدی ظاهر میشود که از او میخواهد روی بالها کلیک کند و به محض کلیک کردن بالها به بدن دختر وصل میشود
پیام بعدی به او میگویید پرواز کن و وارد مرحله ی بعدی میشود.
پیامی با مضمون اینکه با بالهای قرضی نمیتوان بیش از این پرواز کرد ظاهر می شود و وقتی کاراکتر داخل آب می افتد ،پیام بعدی این است که به مخاطب امکان انتخاب مردن و یا زنده ماندن و ادامه دادن را می دهد .اگر گزینه مردن را انتخاب کند پیام باختن را میبیند و اگر گزینه ی ادامه ی بازی را بزند وارد دنیای زیر آب میشود و فضای بازی که تا آن مرحله سیاه و سفید و خالی بود رنگی و پر از گیاهان دریایی میشود. در این قسمت کاراکتر باید میان گیاهان دریایی جسنجو کند تا خواهر دوقلویش را پیدا کند.
مانیتور شماره ۲:پس از کلیک برای شروع بازی ،پیام دومی روی صفحه ظاهر می شود که ازمخاطب می خواهد داخل حفره ی جلوی پایش بپرد ،سپس تصویر انیمیشنی فرو افتادن کاراکتر در داخل حفره دیده میشود و بعد وارد جایی رنگین که همان دنیای رنگین و پر از گیاه زیر آب است میشود.
پیام های مداومی در مورد اینکه به راه رفتن ادامه بده برای مخاطب می آید،برخی از گیاهان به صورت رندوم بدون اینکه مشخص شده باشند در مقابل کلیک یا رفتار کاراکتر عکس العمل نشان میدهند.
در نهایت کاراکتر به یک مرد سرگردان که تنها انسانی است که در آن سرزمین دیده می رسد پیامی می آید که روی آن کلیک کن،سپس صفحه برای چند ثانیه سیاه می شود و صدای ریتمی شبیه ریتم مترونوم می آید ،تصویر دوباره به صفحه بازمیگردد و کاراکتر اصلی در حالی که با حالت پیروز مندانه ای روی جسد مرد نشسته دیده میشود.
سپس آخرین پیام برای مخاطب می آید که به راه رفتن ادامه بده و کاراکتر در سرزمین زیر آب به صورت مداوم برای یک دقیقه حرکت میکند،در صورتی که مخاطب نمایشگاه به بازی کردن ادامه دهد پس از یک دقیقه کاراکتر دیگر یعنی خواهر دومی را میبیند .درسا اسدی
گروه پنجم
تولید یک اشکدان
متولد ۱۳۶۷ تهران
مجسمه سازی دانشگاه هنر تهران
کارشناسی نقاشی/دانشکده آزادهنرومعماری/تهران/ایران
متولد ۱۳۶۲ قزوین- ایران
لیسانس نقاشی دانشگاه هنر تهران
گروه ششم
شماره دو : شيشه آكواريومي دايره اي و محدب پر از آب ، ( حدود قطر يك متر يا بيشتر ) روزنه هايي نامنظم ( ملهم از گودال هاي ماه ) روي صفحه ي كف آن وجود دارد كه از روزنه ها ، آرام آرام ، جوهر بيرون ميپاشد ، قطع و وصل و رقص جوهر ها و محو شدگي آن ، به ترتيب نا منظم .
شماره سه : شيشه آكواريومي دايره و محدب پر از أب ، ( حدود قطر يك متر يا بيشتر ) پشت صفحه كف ، باندهاي صدا چيده شده كه موج صوتي به اب منتقل ميكنند ( قطع و وصل نامنظم )
شماره چهار : مجموعه نقاشي هاي قطع مربع ، دايره هايي با جنس چسب آهو ، چسب روي محيط دايره اي كه روي كاغذ مشخص شده پخش ميشود تا ثابت شود ، روي زمينه هاي گوناگون ،( سايز آثار گوناگون)
شماره پنج : چسب آهو روي كاغذ شفاف و رقص نور جانبي روي اثر چسب و ايجاد نور و سايه روي ديوار با حركت نور .
شماره شش: حجم ، تركيب مايع ظرفشويي ، چسب مايع ، آب داخل استوانه ي شيشه اي ( مثل ليوان ) ، شيشه استوانه را با اب پر ميكنيم روي اب چسب اضافه كرده و بعد مايع ظرفشويي را اضافه ميكنيم ، بعد از خشك شدن چسب ، آن را از اب بيرون مياوريم وبا كنار هم قرار دادن تعداد زيادي از ان ، حجم بزرگ دايره اي شكل ( حدود دومتر ) ميسازيم ، به شكل معلق .
شماره هفت : ویدوئو ماه متراکم از هزار جنین
شماره هشت : ویدئو اقمار و کهکشان در حال انقباض
شماره نه : چيدمان قند خوراكي ، ملهم از چينش گودالهاي ماه ، كف ظرف استوانه اي شكل بزرگ دايره اي ( حدود سه متر با ارتفاع يك متر ) و اضافه كردن چاي داغ به آن ، حباب قند هاي چيده شده كف ظرف ، منظم و مستقيم روي صطح چاي ميآيند و گودال هاي ماه را تصوير ميكنند .
شماره ده : ویدئو اکاپلای گروه moonlight داخل ام ار ای
شماره یازده: كلاس مختصر در مورد ويژگي هاي كره ي ماه و سابقه ي آن در تاريخ و ادبيات انسان ، توسط متخصص در گوشه گالري
شماره يك : مجموعه شيشه هاي دايره شكل به (تعداد روزهاي ماه) كه يکي يكي داخل ديوار فرو رفته اند ، ( به ترتيب از ضلع آنها ، كات ميشود ) طبق تصوير ( حدود قطر ها نيم متر )
شماره دو : شيشه آكواريومي دايره اي و محدب پر از آب ، ( حدود قطر يك متر يا بيشتر ) روزنه هايي نامنظم ( ملهم از گودال هاي ماه ) روي صفحه ي كف آن وجود دارد كه از روزنه ها ، آرام آرام ، جوهر بيرون ميپاشد ، قطع و وصل و رقص جوهر ها و محو شدگي آن ، به ترتيب نا منظم .
شماره سه : شيشه آكواريومي دايره و محدب پر از أب ، ( حدود قطر يك متر يا بيشتر ) پشت صفحه كف ، باندهاي اسپيكر چيده شده كه موج صوتي به اب منتقل ميكنند ( قطع و وصل نامنظم )
شماره چهار : مجموعه نقاشي هاي قطع مربع ، دايره هايي با جنس چسب آهو ، چسب روي محيط دايره اي كه روي كاغذ مشخص شده پخش ميشود تا ثابت شود ، روي زمينه كاغذهاي گوناگون ،( سايز آثار گوناگون)
شماره پنج : چسب آهو روي كاغذ شفاف و رقص نور جانبي روي اثر چسب و ايجاد نور و سايه روي ديوار با حركت نور .
شماره شش: حجم ، تركيب مايع ظرفشويي ، چسب مايع ، آب داخل استوانه ي شيشه اي ( مثل ليوان ) ، شيشه استوانه را با اب پر ميكنيم روي اب چسب اضافه كرده و بعد مايع ظرفشويي را اضافه ميكنيم ، بعد از خشك شدن چسب ، آن را از اب بيرون مياوريم وبا كنار هم قرار دادن تعداد زيادي از ان ، حجم بزرگ دايره اي شكل ( حدود دومتر ) ميسازيم ، به شكل معلق .
شماره هفت : ویدوئو ، هزار جنین داخل يك امنيون ( كيسه اب) كروي شكل
شماره هشت : ویدئو اقمار و کهکشان در حال انقباض
شماره نه : چيدمان قند خوراكي ، ملهم از چينش گودالهاي ماه ، كف ظرف استوانه اي شكل بزرگ دايره اي ( حدود سه متر با ارتفاع يك متر ) و اضافه كردن چاي داغ به آن ، حباب قند هاي چيده شده كف ظرف ، منظم و مستقيم روي صطح چاي ميآيند و گودال هاي ماه را تصوير ميكنند .
شماره ده : ویدئو اکاپلای گروهي moonlight (بتهوون) داخل ام ار ای
شماره یازده: سخنراني مختصر در مورد ويژگي هاي كره ي ماه و سابقه ي آن در تاريخ و ادبيات انسان ، توسط متخصص در بخشي از گالري
۱۱/۱۹/۱۳۷۱
کارشناس ارتباط تصویری
گروه هفتم
فردیت همچون جسمی شناور در ذهنِ جمعی معلق میشود و مفاهیم در هستی.

طرح منتخب
محمدرضا عرب خزائلی
متولد ۱۳۶۸/۴/۲۶
مازندران ساری
تحصیلات: دانشجوی کارشناسی ارشد – دانشگاه هنر تهران – تصویرسازی
استیتمنت
masters degrees from The Tehran University of Art
نمایشگاه های انفرادی:
نمايشگاه انفرادی طراحی در گالری هفت آيينه ساری خرداد۹۱
نمايشگاه انفرادی عکس در گالری هفت آيينه ساری آبان ۹۰
نمایشگاه های گروهی:
نمایشگاه گروهی نقاشی- هویت- در گالری شیرین، تهران مرداد ۹۵
نمایشگاه گروهی نقاشی در گالری نگاه، تهران شهریور ۹۵
نمایشگاه گروهی طراحی- هفت دانگ- در گالری نگر، تهران خرداد ۹۵
نمایشگاه گروهی تصویرسازی در گالری برسام، تهران بهمن ۹۴
نمایشگاه گروهی نقاشی در گالری هنر، ساری اسفند ۹۳
نمایشگاه گروهی نقاشی در گالری زر، آمل ۹۳
گرداوری نمایشگاه:
گرداوری یک نمایشگاه گروهی طراحی به نام “هفت دانگ” در گالری نگر تهران، خرداد ۹۵
اطلاعات اثر:
نام اثر: پنبه خِلال
title: Panbe Khelal
مدیا: چیدمان
installation
سال خلق: ۱۳۹۵ / ۲۰۱۶
پنبه خِلال
کشت پنبه در نواحی مرکزی مازندران به خصوص زمینهای زراعی ساری و نکا به دلیل وجود کارخانه نساجی قائمشهر تا حدود سال ۱۳۷۵ قسمت عمده کشاورزی مردم آن نواحی بود.
هر ساله حدود نیمه اردیبهشت ماه بذر پنبه در زمینهای کشاورزی کاشته میشد و در اواخر تابستان همان سال پنبهها را از غوزه میکشیدند و آنها را در گونیهای کنفی درشت بافت، که مردم منطقه آن را “پنبه خِلال” نام نهادند، جا میدادند. ( تصویر ۱ )
بیرون کشیدن پنبه از غوزهها یا در اصطلاح بومی پنبه کردن غوزهها اتفاقی بسیار جالب بود که باعث میشد تعداد زیادی از مردمان روستا ساعات متمادی را کنار هم بهصورت خیلی نزدیک بگذرانند. که این خود میتوانست سرچشمه بسیاری از اتفاقات و مسائل اجتماعی میان جامعه کوچک روستا باشد.
پس از خارج کردن پنبه از غوزه و نهادن در خِلالها، آنها را در چند قسمت روستا که عموما انبارها یا حیاطهای خانه بزرگان محله و یا واسطههای فروش بودند، جمع میکردند تا برای وزنکشی، قیمت گذاری و فروش آمادهشان کنند. پنبه خلالها هرکدام حدود ۱۵۰ تا ۱۸۰ سانتیمتر ارتفاع، ۱۰۰ سانتیمتر عرض و تقریبا ۹۰ کیلوگرم وزن داشتند.
پنبه خِلالها برای چند روز روی هم انباشته میشدند و رفتهرفته پنبه خلالهای تازه آماده فروش شده بیشتری به آنها اضافه میشد و حجم این تپه پنبهای همچنان افزایش مییافت. جمع این پنبه خلالها روی هم حجم یا چیدمان بزرگ و عجیب قهوهای رنگی را تشکیل میداد، که از واحدهای مساوی و اما با چینشی تصادفی و نامنظم ایجاد میشد. چیدمانی که در خود بسیاری مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و جغرافیایی را گنجانده بود. چیدمانی عجیب که تا حدودی بقای اهالی منطقه را تامین میکرد.
به طور مشخص تپه پنبه خلالها باعث جذب اهالی روستا در ساعاتی خاص از روز میشد، بهخصوص کودکان که برای بازی به بالا و لابهلای آن هجوم میبردند و مدت بسیار زیادی را میان آن سپری میکردند. بازی و برخورد مستقیم و فیزیکی با چنین عناصری جدی از زندگی بزرگسالان، قسمت مهمی از تفریح، کاوش، درک و دریافت کودکان آن منطقه از محیط اطرافشان بود.
برخورد با واحدهای نرم کنفی شناختی خاص از چیزی خاص را در مردم روستا ایجاد میکرد که شاید بعد از آن هیچگاه آن شناخت و برخورد را تجربه نمیکردند. بوی پنبه و خِلالها، شدت نرمی پنبهها پشت بافت خشن خلالها، تجمع نزدیکان و گشایشهای اجتماعی… همه چیزهایی بود که پس از گذشت چند سال همچنان در خاطر مردمی که از نزدیک با آن چیدمان خاص برخورد داشتند میماند و دورهای تکرار نشدنی با آداب و رفتاری خاص از تاریخ جامعهای کوچک را به خاطر میآورد.
پس از سالهای ۱۳۷۷-۱۳۷۸ بنا به تغییراتی که در مالکیت و مدیریت کارخانه نساجی قائمشهر رخ داد، کارخانه رو به ورشکستگی نهاد. تمامی کارکنان کارخانه بیکار ماندند و حقوقی دریافت نکردند. اما ورشکستگی و پایان کار کارخانه نساجی تنها به تغییر روند زندگی کارکنان مستقیماش ختم نمیشد، بلکه پس از آنها واسطههای فروش و از همه مهمتر کشاورزان و کلیت کشاورزی مرکز مازندران از این ورشکستگی تاثیر پذیرفت. زمینهایی که تا قبل از ان فقط برای کشت پنبه آماده میشدند به مزارع دیگر محصولات کشاورزی و باغهای مرکبات تبدیل شدند. مرکبات که آنچنان هم بومی محیط زیست منطقه مرکزی شمال ایران نبود و اکنون پس از کسترش باغها تغییر شرایط محیط زیست در آن منطقه مشهود است.
من به عنوان یکی از کودکانی که در اوایل دهه هفتاد بهصورت مستقیم با چیدمان پنبه خِلالها برخورد داشتم، همچنان حس تجربه آن را در ذهن تکرار میکنم و احساس میکنم چیدمان پنبه خلال میتواند حاوی قسمتی از تاریخ جفرافیایی کوچک باشد که رفتهرفته رو به فراموشی میرود.
تعریف طرح، نحوه اجرا
چیدمان پنبه خِلالها که کلیتاش پیش از این تعریف شد، شامل تعدادی گونی کنفی پر شده از پنبه است که در فضای گالری( و یا هر فضای در نظر گرفته شده برای اجرای طرح) روی هم قرار میگیرند و مخاطب بهصورت مستقیم با آن ارتباط میگیرد، آن را لمس میکند و حتی از لابهلای آن هم میگذرد.
مساله مهم در اجرای این طرح تهیه پنبه است که به زمان اجرا بستگی دارد. اگر اجرای طرح همزمان با برداشت پنبه در مناطقی که همچنان کشت پنبه رواج دارد باشد، میتوان با تهیه پنبه مورد نیاز طرح را اجرا کرد. و اگر زمان اجرا با زمان برداشت و تهیه پنبه همپوشانی نداشت، میتوان از موادی دیگر که راحت تر و بیشتر از پنبه در بازار یافت میشود در گونیهای کنفی استفاده کرد.
یک ویدئو از کاشت و برداشت پنبه نیز به همراه چیدمان در محل اجرای اثر به نمایش گذاشته خواهد شد