لیدا پولکی
در آثار این هنرمند نمیتوان عنصر یا شیء آشنا را دید در عین حال می توان دنیای متافیزیک او را لمس کرد.
آثاری که بر گرفته از معماری است بدون آنکه معماری چهارچوبی محصور کننده برای ذهن او و انسان باشد.
شکلها و خطوط مضمحل شده هستند با بافتهایی پوسیده که بیننده را در بی زمانی و بی مکانی در سکوتی که در آن انسانی وجود ندارد غوطه ور می سازد مشخص نیست آینده است یا گذشته آنچه مشخص است لغزیدن قلب بیننده به درون اثر است ومصداق آن همین جمله است که خودش می گوید: می خواهم مخاطب به درون اثر برود و عمقی که در آن هست را حس کند.
آثار او دریچه ای است به سوی نور که بیننده را در آغوشی پرتلالو دعوت می کند,گویی نشان از نور هستی بخش خداوند است.
…